فضاهای منعطف در دکوراسیون منزل

بِن ون بِرِکل و کارولين بُس در استوديو يو.اِن در آمستردام هلند قابليت ادغام فضاي کاري در قسمتي از فضاي مسکوني و دکوراسيون منزل را به عنوان مزيت بزرگي در زندگي مدرن و کمرنگ شدن مرزها را به عنوان يک اصل از زندگي و کار اجتماعي در معماري پست مدرن مي شناسند. طراحي خانه ي «موبيوس» که در سال 1998 در حومه شهر اوترِخت بنا شد، مانند خانه ي GAE، بر اين اساس بود که محلي براي زندگي و کار باشد؛ هم خانه اي گرم و صميمي باشد و هم فضايي آرام با دکوراسيون داخلي مناسب براي تمرکز و کار در آن تعبيه شود. کليت فضاهاي منعطف نيز بر همين اصل کمرنگ شدن مرزها و تلفيق يا ادغام کاربري ها استوار است.
فضاهايي که براي کاربري هاي مختلف تعيين مي شوند، صرفا اتاق هاي محصوري نيستند که با بستن درها رابطه ي آنها با ساير افراد و اتاق ها قطع شود، بلکه ساختار هندسي اتاق ها و طراحي داخلي فضاها مانند حلقه ي موبيوس (يک مدل رياضياتي با يک گوشه و يک حاشيه، که در هم پيچيده شده اند) از هم جدا نيستند و حلقه ي بسته اي را ساخته اند که حس سيال بودن و پويايي را القا ميکند. در اين خانه قراردادهاي رايج در مورد موقعيت و مصالحي که در ساخت خانه و دکوراسيون منزل به کار مي رود، تحريف شده اند و همه چيز به نظر برعکس و غير معمول مي آيد؛ ديوارهاي شفاف، شيشه اي هستند، سقف از پارکتي ست که براي کف خانه ها به کار مي رود و مبلماني که از بتن ساخته شده اند (ميز)، در تقابل با ساير متريال هاي به نسبت سبک و ساده تر، مانند لنگري سنگين به نظر مي رسند که خانه را محکم به پايين مي کشند.
در تفکر قرن بيست و يکم، ايده ي تداخل فضاهاي داخلي و سيال بودن تردد در آنها بسيار مورد توجه قرار گرفته است. طرح خانه ي موبيوس به شکلي است که معماري باروک و فضاهاي آن دوره را به ياد مي آورد و به طور اجتناب ناپذيري به سرعت با آن قياس مي شود. البته زيبايي شناسي باروک قرن شانزدهم به گونه اي بود که هماهنگي و اتحاد را در پيچيدگي پويا و جهت گيري هاي نامتعارف جستجو ميکرد نه در جابجايي نامتعارف کاربري ها. در خانه هايي که در اواخر قرن بيستم ساخته مي شدند، وُيد و فضاهاي وسيع بلا استفاده ي زيادي در دکوراسيون داخلي وجود داشت. معمار لس آنجلسي، اريک اوؤن موس، طي سي سال فعاليت در زمينه معماري به اين موضوع پرداخته است که يک معمار و يک طراح داخلي چگونه مي تواند تجربه و حس حضور در يک فضاي مسکوني را بهبود ببخشد. در خانه ي لاؤسِن-وِستِن که او در سال 2003 طراحي کرد، با وجود اينکه انتهاي پل فلزي به هيچ مکان مشخصي نمي رسد و اتاق هاي دفُرمه ي خانه، تنها اشکال هندسي در هم ادغام شده اي از مخروط و استوانه و مکعب هستند، اما هر يک از اتاق ها بطور مستقل حس استقرار و ثبات را در خود دارد و اين به دليل هندسه ي دقيقي است  که بر اساس محاسبات اقليدسي در پلان خانه و نقشه ي اتاق ها رعايت شده است. آشپزخانه در زير طاق بلند قوسي شکل، مانند شومينه ي بسيار بزرگي است که در هزارتوي پلکان محاط شده و سطوح شيبدار به اتاق هاي خواب و حمام هايي منتهي ميشوند که با ديوارهاي اُريب، مانند اتاق هاي زير شيرواني به نظر مي رسند.
ساختارشکني ها و قطعات و سطوح به ظاهر متلاشي شده اي که در طراحي خانه ي لاؤسِن-وِستِن مشاهده مي شود، نه در نفي و فراموشي سنت، بلکه به عنوان عاملي براي بازبيني و تفکر دوباره در باب گذشته است. از نظر آنتوني ويدلر ِ تاريخ شناس که بررسي هاي دقيقي از ديدگاه تاريخي روي ويژگيهاي انعطاف پذيري خانه هاي موس انجام داده است، فضاهايي که او طراحي ميکند، تلفيقي از خميدگي ها، پَرِش ها و تغيير جهت هاي غير منتظره ايست که به رمانتيسيسم اوايل قرن نوزدهم اشاره دارد و هنرمند خالقش را در ميان معماران سبک ارگانيک قرار ميدهد. موس، فضاي صميمانه ي خانه ي مسکوني خود را در راستاي خطي عمودي طراحي کرد...