معماری خانه های قدیمی ایرانی

از جمله خصوصيات خانه هاي قديمي ايراني به  ويژه بناهاي اصفهان و يزد مساحت زياد آنها است. سبک معماري آنها نيز به اين صورت است که از دو قسمت اندروني و بيروني تشکيل شده. در تحليل پلان اين خانه ها بخش هاي زبر را ميبينيم.
? سکو
? سردر ورودي
? در ورودي
? هشتي
? دالان
? ايوان ها
? حياط و اتاقهاي اطراف آن
?حوض
? آشپزخانه
??سرويس ها….
سکو:
محلي در دو سوي در ورودي ، براي استراحت در هنگام انتظار، براي ورود يا گفت و گو با همسايه ها
سر در ورودي :
 هلال تزئيني روي در و تنها قسمت خارج از خانه که اغلب کاشي کاري دارد و معمولاّ طوري ساخته مي شد که در زمستانها مانع از ريزش برف و باران بود و در تابستانها نيز مانعي براي تابش مستقيم آفتاب به شمار مي رفت. در بالاي سردر آياتي از قرآن کريم يا عبارات مذهبي نوشته مي شد تا هنگام ورود و خروج از زير آيات قرآني يا روايات و عبارات ديني عبور کنند.
در ورودي :
در بيشتر خانه هاي سنتي ، درهاي ورودي دو لنگه و چوبي هستند و هر لنگه کوبه اي نيز دارد . زن ها حلقه اي که صداي زيري داشت ، به صدا در مي آوردند و مردها کوبه ي چکشي شکل را که صداي بمي داشت .
هشتي :
 بلافاصله پس از ورودي به فضاي هشتي مي رسيم. اغلب به شکل هشت ضلعي يا نيمه هشت ضلعي و يا بيشتر مواقع چهار گوش است. هشتي داراي سقفي کوتاه و يک منفذ کوچک نور در سقف گنبدي شکل آن است و عموماّ سکوهائي براي نشستن در آن طراحي شده است. هشتي براي انشعاب قسمت هاي مختلف خانه و گاه براي دسترسي به چند خانه نيز ساخته مي شد. در خانه هاي بزرگ ، اندروني و اقامتگاه هاي خدمتکاران نيز به هشتي راه داشتند و اغلب براي جدا سازي آقايان و خانم ها دو قسمتي ساخته مي شد.
دالان (راهرو) :
دالان راهروي باريکي بود که با پيچ و خم وارد شونده را از هشتي به حياط خانه هدايت مي کرد. پيچ و خم دالان براي رعايت حريم خصوصي خانه بود تا عابر نتواند سريعاً فعاليت هاي جاري در حياط را متوجه شود.
حياط : حياط در خانه هاي قديمي مرکز و قلب ساختمان بود. ، حياط مرکزي همراه با ايوان در هر سمت ، ويژگي بود که از گذشته هاي دور در معماري ايراني حضور داشت ؛ البته اين امکان وجود داشت که حياط از نظر هندسي مرکز خانه نباشد اما از نظر زندگي و انجام فعاليت ها و ايجاد ارتباط بين قسمت هاي مختلف خانه، تعبيه ديد و ساير مسائل مرکز خانه محسوب مي شد. حياط محلي براي برگزاري مراسم مختلف نظير مراسم مذهبي ، عروسي و تجمع اقوام بود. معمولاً چهار گوش بود. ابعاد حيات را تعداد و عملکرد فضاهاي اطراف آن تعيين مي کنند. هر حياط معمولاً يک حوض و چند باغچه دارد که بسته به شرايط مختلف محلي نظير آب و هوا و عوامل فرهنگي اشکال متفاوتي مي يابد. معماري  و سازمان دهي فضاهاي محصور حياط به گونه اي بود که با تغييرات فصلي و کارکردها ي مختلف اتاق هاي مجاور متناسب باشد.
حوض و باغچه :
در حياط سازي خانه هاي قديمي حوض و باغچه معتبرترين عناصر حياط سازي به شمار مي رفت.
تالار:
اصطلاحاً در معماري سنتي ايراني اين عنصر عموماً فضائي بود با تزئينات بسيار زيبا و پرکار که در کنار اتاق هاي ساده زندگي در خانه هاي سنتي کاملاً مشهود بود. تالار با گچبري، آئينه کاري، نقاشي روي گچ، مقرنس و با نقاشي روي چوب تزئين مي شدند. جبهه رو به حياط تالار با ارسي هاي ? دري يا ? دري به حياط خانه مربوط مي شدند. تالار براي پذيرايي از مهمانان محترم و مخصوص مورد استفاده قرار مي گرفت.
نشيمن:
نشيمن،‌ اتاق هائي بود که از تالار اهميت کمتري داشتند ولي از اتاق هاي ساده مهمتر بودند. نشيمن محل تجمع افراد خانواده ومهمانهاي بسيار نزديک به حساب مي آمد اين عناصر از نظر تزئينات دکوراسيون داخلي بسيار ساده بودند.
آشپزخانه:
و يا همان مطبخ ، معمولاً مربع يا مستطيل است . نزديک آب انبار و چاه آب قرار دارد. در درون آشپزخانه ، محلي براي پخت و پز ، ذخيره ي چوب و تنور پخت نان و در درون ديوار آن تاقچه اي براي قرار دادن ابزار آشپزي و ظروف و اغذيه ها تعبيه مي شد.
 آبريزگاه (توالت) و حمام:
 اين فضا ها در سطح پايين تري قرار مي گرفتند. نخست به دليل سهولت در استفاده از آب و زهکشي آن ؛ دوم گرماي آن. حمام به دو بخش تقسيم مي شد: يکي براي تعويض لباس (سر بينه) و ديگري براي شست وشو (گرم خانه).
جهت خانه ها :
جهت خانه تابع زاويه ي نور خورشيد و قبله است . هر وجه خانه براي فصل خاصي از سال مناسب بود و عناصري مانند تالار ، بادگير، پنج دري و سه دري و ارسي در شمار راه حل ها بودند. در اکثر قريب به اتفاق خانه هاي سنتي، محور اصلي بنا، محور شمالي جنوبي بودند و بهترين موقعيت را براي گرفتن نور خورشيد داشتند تا در روزهاي گرم تابستان از سايه و در زمستان از گرماي خورشيد برخوردار باشد ؛ فضاهاي اصلي زندگي نيز در دو سمت شمالي و جنوبي ساخته مي شدند و فضاهائي که اهميت کمتري داشتند،‌ به خصوص فضاهاي خدماتي در دو سمت شرق و غرب ساخته مي شدند
فضاهاي اقليمي در معماري ايراني:
معماري ايراني که ابتدا در محدوده ي فلات ايران و سپس در حوزه نفوذ فرهنگ ايراني شکل گرفت، همچون همه ي معماري هايي که ريشه در فرهنگ بومي دارند، به اقليم توجه داشته و تا پايان دوره ي قاجار آثار با ارزشي از خود به جا گذاشته است.بررسي نمونه هاي به جا مانده نشان مي دهد رنگهاي به کار رفته در تزيينات ساختمانها متأثر از ويژگي هاي اقليم گرم و خشک بوده اند.مصالح ساختمانها، علاوه بر توانايي هاي سازه اي و توجه به مسائل اقتصادي و تأمين مصالح  از نقاط نزديک، بهترين شکل بهره برداري از انرژي محيط را نشان مي دهند.سازه هاي طاقي در اين بناها نشان دهنده ي رابطه ي اقليم و معماري هستند.حتي در نقوش تزييني رد پاي خورشيد را به عنوان مهمترين عامل اقليمي در نقوشي با نام شمسه و چرخ خورشيد مي توان ديد.
اين مقاله به بررسي فضاهايي مي پردازد که به طور مشخص به دليل ويژگي هاي اقليمي شکل گرفته اند و اقليم در آنها موضوع اصلي بوده است. نام اغلب اين فضاها از همين ويژگي اقليمي آنها گرفته شده است، مانند اتاق کرسي، زمستان نشين، سردابه و …
حياط هاي مرکزي در اين بررسي نيامده اند، گرچه اين حياط ها خود پاسخي اقليمي به فضاي باز خانه اند و ايجاد فضايي با درخت و حوض آب و در امان از بادهاي گرم و تابش شديد آفتاب، بهترين دليل شکل گيري حياط در مرکز خانه بوده و در همه ي اقليم هاي مشابه هم ديده مي شود.
حياط نارنجستان:
در کتاب فرهنگ مهرازي ايران، نارنجستان چنين تعريف شده است: ميان سرايي که مي توان آنرا سر پوشيده کرد و در باغچه ي آن در ختان نارنج و غيره پرورش داد.

حياط نارنجستان حياطي کوچک در مجموعه ي اندروني بوده که علاوه بر تأمين نور فضاهاي اطراف، امکان نگهداري گياهاني را که نسبت به يخبندان شبهاي زمستان مناطق کويري حساس هستند فراهم مي کرده است. ابعاد کوچک آن و مجاورت با طاق ها و توده هاي ساختماني که در طول روز با انرژي خورشيد گرم مي شدند موجب مي شده که با تخليه ي اين انرژي در طول شب، دماي فضاي محدود حياط بالاي صفر حفظ شود، و حتي در برخي موارد اين حياط ها سقفي با يک سوراخ بزرگ در مرکز دارند که در زمستانهاي خيلي سرد امکان پوشاندن آن با پارچه و جود داشته است.
اين حياط ها به ندرت در محور هاي اصلي بنا و بيشتر در گوشه ها و فضاهايي که مشکل نور گيري داشتند ساخته مي شدند. الگوي معمولي آنها مربع ? قسمتي است که در هر وجه آن يک فضاي سه دري قرار مي گرفته يا هشت ضلعي بوده اند. در برخي موارد با گوشه سازي، نوعي گنبد ناقص روي آنها ساخته مي شده ، تزيينات اين فضا که تحت تأثير تزيينات اتاق ها و فضاهاي جانبي هم بوده، به شکل گلويي آجرکاري يا آجر لعاب دار بوده است.
گودال باغچه:
گودال باغچه يا باغچال در وسط حياط مرکزي ساخته مي شده و يک طبقه در داخل زمين فرو مي رفته است. نمونه هاي اين فضا در اقليم هاي بسيار خشک کويري از جمله در کاشان، نايين و يزد ديده مي شود. گودال باغچه علاوه بر تأمين خاک مورد نياز خشت هاي استفاده شده در بنا، امکان دسترسي به آب قناط را هم فراهم مي کرده. اين مساله، در شهر هايي مثل نايين که يک شبکه ي پيچيده ي قنات داخل شهر داشته اند بسيار مهم بوده است. بنابر اين معمولاً در گودال باغچه آب رواني مي بينيم که حوض مياني را پر مي کرده و سر ريز آن به خانه هاي ديگر مي رفته است. در حاشيه ي اين حياط اغلب رواق و گاه چند اتاق به شکلي نيمه باز ساخته مي شده و کاشت درخت انار، پسته و انجير در اين گودال باغچه ها مرسوم بوده است. با توجه به کوچکتر و پايين تر بودن اين حياط ها و استفاده از رطوبت و خنکي زمين، علاوه بر رطوبت گياهان و خنکي آب، در واقع فضايي به مراتب اقليمي تر از حياط شکل مي گرفته است.گودال باغچه ي خانه ي پير نيا در نايين و مسجد مدرسه ي آقا بزرگ در کاشان نمونه هاي خوبي از اين فضاها هستند.معماري خانه طباطبايي ها به شيوه گودال باغچه متقارن و درون گرا است، در کوير خانه ها را گود مي ساختند تا بنا عايق حرارت و صدا بوده ودسترسي به آب قنات هم راحت تر و در مقابل زلزله مقاوت تر باشد.
بام:
بام در معماري ايران به جرأت بخشي از فضاي زندگي است و علاوه بر وجود حجم هاي پيچيده و زيبا، به عنوان حياط هم مورد استفاده قرار مي گرفته است. در شهرهايي چون نايين در برخي از بناها با ديوار هاي صندوقه چيني شده، اطراف بام را تا حدود يک متر و نيم بالا آورده و نوعي حياط در بام بوجود مي آوردند که در شب هاي تابستان براي خواب استفاده مي شده است. همچنين اين ديوارها با سايه اندازي بر بخشي از بام در ساعات مختلف روز نقش اقليمي ثانويه اي نيز داشته اند. چنين فضاهايي در مساجد نيز مورد استفاده بوده است. در مسجد سپهسالار در بالاي بام وضو خانه اي که چهل شير نام دارد، اين فضا به همين شکل وجود دارد. نمونه ي ديگر خانه ي عباسيان کاشان با چنين حياطي در بام است که در آن معماران با قاب بندي هاي ظريف از مشبک آجري، امکان تهويه را نيز فراهم آورده اند.
سرابستان:
باغ کوچکي بوده که کنار خانه ساخته مي شده و تأثير اقليمي زيادي بر خانه داشته است. نمونه ي بسيار خوب آن در کنار خانه ي پير نيا در نايين در قسمت جنوبي حياط وجود دارد، در واقع متمو لين با ساختن چنين فضايي نوعي ييلاق در کنار خانه ي خود بوجود مي آورده اند.
زمستان نشين:
اگرچه زمستان نشين پيش از آنکه نام فضاي معيني باشد، به همه ي فضاهايي که در وجه شمالي حياط ساخته مي شوند تا از آفتاب زمستان که با زاويه اي مايل به درون اتاقها مي تابد استفاده کنند، گفته مي شود اما مجموعه ي معيني از فضاها با رابطه اي خاص،‌ فضاي زمستان نشين را تشکيل مي دهند که عبارتند از سه دري،‌ پنج دري و شکم دريده، که روي محور اصلي قرار مي گرفته اند و دو فضاي ارتباطي که مي توانند راهرو يا تختگاه باشند و گوشواره هايي که از سه دري، اتاق ارسي يا تهراني و اتاق دو دري تشکيل شده اند و گوشه هاي اين بخش را تشکيل مي دهند.فضاي اصلي زمستان نشين روي محور اصلي قرار گرفته و براي ورود بيشتر نور خورشيد اغلب پنجره هاي آنرا از ارسي هاي بزرگ مي ساخته اند. داخل فضاهاي مرکزي با توجه به بسته بودن فضا، تزيينات پيچيده اي چون قطارهاي مقرنس و آيينه کاري هاي بسيار پيچيده ديده مي شود.
تابستان نشين:
تابستان نشين نيز موقعيتي مانند زمستان نشين دارد با اين تفاوت که در وجه جنوبي حياط قرار گرفته است تا در تابستان از تابش مستقيم آفتاب در امان بماند و روي محور اصلي آن معمولاً فضاي نيمه باز با تالار قرار مي گيرد.
اين تالارها و ايوان ها جز در مواقع بسيار سرد سال مهمترين فضايي زندگي در خانه بوده اند، و اگرچه هميشه تزيينات داشته اند، اما با توجه به باز بودن و نفوذ گرد و خاک، از تزيينات بسيار پيچيده در آنها پرهيز و به نقوش ساده ي گچي در ترکيب با آجر يا سيم گل قناعت مي شده است.حسينيه ي خانه ي بروجردي ها که فضاي بسيار پيچيده با تزيينات ترکيبي کم نظيري در تابستان نشين آن ديده مي شود، از نمونه هاي استثنايي اين مجموعه فضا است. در شهرهاي سرد سيري چون تبريز، زنجان، اردبيل، عملاً وجه تابستان نشين از بنا حذف شده و فضاي نيمه باز ايوان را هم ندارند.
بهار خواب:
اين فضا همان مهتابي است و در مناطقي از خراسان تخ بوم (تخت بوم) نيز ناميده مي شود. اين فضاي بدون سقف در مجاورت حياط و در طبقات بالاتر از اول ساخته مي شود و شب هاي تابستان در آن مي خوابند و بسته به محل استقرار آن، در ساعاتي که ديوارهاي اطراف بر آن سايه ي مناسب مي اندازد از آن استفاده مي شود. در بهار و پاييز در تمام ساعات روز و در تابستان شب ها قابل استفاده بوده است.اين فضا در دوره ي قاجار به مسجد مدرسه ها نيز راه يافت و نمونه هاي زيبايي از آن را در مسجد سيد اصفهان، مسجد سلطاني سمنان و مسجد سپهسالار تهران مي توان ديد و در مناطق گرم و مرطوب چون دزفول و شوشتر جزء جدايي ناپذير خانه هاي مسکوني است. تزيينات رايج اين فضا از جنس تزيينات نماي رو به حياط است.
اتاق کرسي:
اين اتاق در مجموعه ي زمستان نشين و اغلب در گوشه هاي اين بخش که در و پنجره ي کمتري به حياط دارند، ساخته مي شده تا در زمستان با بستن در و پنجره ها بتوان آنرا گرم کرد. در وسط اتاق، چال کرسي قرار داشته و ابعاد اتاق تابع ابعاد کرسي بوده، چون ديواره هاي آن براي تکيه دادن مورد استفاده قرار مي گرفته اند. اين فضا در همه خانه هاي اقليم سرد و کوهستاني وجود دارد. اين اتاق در مناطق پر شيب در پشت اتاق ها و داخل کوه کنده مي شده و فاقد پنجره بوده است. اين بخش در خانه هايي که حياط بيروني داشتند، گاه روي محور اصلي که شکم دريده يا چليپا بوده نيز قرار مي گرفته است. در خانه ي حيدرزاده تبريز اتاق کرسي الگوي شکم دريده دارد. که با توجه به استفاده ي اين اتاق در شب و در بخش هاي خصوصي خانه تزيينات مفصلي ندارد. در خانه ي پيرنيا در نايين اين اتاق با استقرار در محور اصلي، تزييناتي بسيار ظريف با لايه کاري گچي دارد.
پاياب:
محل دسترسي به آب قنات در حياط خانه ها و مساجد است و نمونه هاي عمومي آن نيز در شهرهايي همچون نايين به چشم مي خورد. الگوي معمول آن هشتي است که با اتاق ترکي يا کلمبه پوشانده و در مسير قنات در مرکز آن يک حوض ساخته مي شود. نکته اقليمي، هواي بسيار خنک آن در تابستان است که علاوه بر استفاده به عنوان يخچال براي نگهداري مواد غذايي، در مواردي براي خواب نيم روزي نيز مورد استفاده قرار مي گرفته است.احتمالاً مي توان بين پاياب و پاديا رابطه اي برقرار کرد، فضايي که به گفته ي استاد پيرنيا با مهاجرت به اروپا پاسيو  را بوجود آورده است. نمونه هاي عالي پاياب در مسجد جامع نايين، مسجد جامع نطنز، مسجد جامع يزد و خانه هاي تاريخي يزد از جمله خانه اي که امروز به هتل کهن کاشانه تبديل شده ديده مي شود.
حوض خانه و سرداب:
اگرچه گاه به تالار اصلي تابستان نشين نيز گفته مي شود، اما به طور مشخص زيرزميني است که در زير تابستان نشين ساخته شده و مانند ايوان، فضايي نيمه باز است و اغلب يک حوض نيز دارد. در خانه عباسيان کاشان، نمونه هاي عالي حوض خانه و سرداب وجود دارد. در کاشان فضاهاي بسيار متنوعي با عنوان حوض خانه در طبقه همکف يا زير زمين يا در گوشه ها به چشم مي خورد. در اين شهر به زيرزمين هاي گود که در زير هريک از وجوه ساختمان مخصوصاً تابستان نشين ساخته مي شود و اغلب الگوي شکم دريده دارند، سرداب مي گويند. در شهرهايي چون تبريز که فاقد تابستان نشين هستند، حوض خانه در زير فضاي اصلي زمستان نشين با در و پنجره ساخته مي شود.در کاشان فضاهاي حوض خانه وسرداب معمولاً تزيينات يزدي بندي و با مصالح گچ يا سيمبل دارند. در مقابل در تبريز تزيينات آجري مخصوصاً با آجرهاي رنگي و استفاده از کاربنديهاي پيچيده در مرکز فضا بسيار رايج است. مهمترين الگوي مورد استفاده در حوض خانه ها، شکم دريده است. معمولاً امتداد بادگيرها به اين فضا مي رسد و عبور باد از روي آب حوض، هوايي لطيف در اين فضا بوجود مي آورد.
شوادان:
اين فضا که شبادان، شبابيک، خشيان و باد کش نيز ناميده مي شود به طور مشخص در شهرهاي دزفول و شوشتر ديده مي شود. و زير زميني با عمق بسيار زياد است. با توجه به ويژگي خاک اين دو شهر، در واقع در دل زمين حفر مي شود و معمولاً فاقد مصالح بنايي است و حداکثر در مواردي بخش هايي از ديواره ي آنرا با گچ مي پوشانند. سقف آن گنبدي و فاقد سازه است. در بالاترين قسمت سقف، سوراخي وجود دارد که معمولاً به کف حياط مي رسد.
اين فضا که گاه ? تا ? متر در زير زمين پايين مي رود به زير حريم مالکيتي خانه ي مجاور نيز نوفذ ميکند.شوادان ها علاوه بر مکش سوراخ بالا که موجب جريان هوا مي شود، از پديده ي نفوذ تأخيري فصول در زمين استفاده مي کنند. در چنان عمقي معمولاً با دماي يک يا حتي دو فصل قبل روبرو هستيم.شوادان ها عملاً تزييناتي ندارند و اغلب الگوي فضاي مشخصي در آنها ديده نمي شود، اما در نمونه هاي عالي الگوي شکم دريده يا چليپا دارند.
شبستان:
اين فضا در مساجد به عنوان نماز خانه در دو طرف گنبد خانه يا اطراف ايوان ها شکل مي گيرد و معمولاً در زمستان بيشتر استفاده مي شود. به زير زمين خانه هاي شوشتر و دزفول هم شبستان گفته مي شود که معمولاً حدود ?/? تا ? متر در زمين فرو رفته و پنجره هايي به حياط دارند و حد فاصل شوادان و طبقه ي اول اند. از اين فضا در ساعاتي از روز در تابستان و در بهار و پاييز و در مواردي به عنوان انبار نيز استفاده مي شود. سازه و تزيينات آن آجري و پلان آن امتداد پلان طبقه ي اول است. در کاخ هاي قديمي به حرمسرا نيز گفته مي شود، در اين صورت تزيينات پيچيده تري داشته اند.
شناشيل:
اين فضا که مختص مناطق جنوبي ايران بخصوص بوشهر است، نوعي بالکن به سمت بيرون خانه و روي معبر عمومي است. که با چوب ساخته شوده و پيرامون آن با نرده هاي مشبک پوشيده مي شود.تا هوا به راحتي در آن جريان يابد. در برخي از موارد سقف ندارند. نمونه هايي از اين فضا در برخي از خانه هاي شيراز نيز ديده شده است.
آب سرا:
به ساختمانهاي ييلاقي گفته مي شود که در ميان استخر يا درياچه و براي استفاده از رطوبت و چشم انداز آب ساخته مي شوند. نمونه هاي عالي آن شاه گلي در تبريز و چشمه علي دامغان هستند.
کنده:
فضايي است که دردل زمين کنده شود. نمونه هاي عالي آن روستاي کندوان در اسکو و ميمند اند، ولي در بسياري از خانه هاي کوهستان، قسمت هاي پشتي فضا را به شکل پستو در دل زمين مي کنند که کيفيت اقليمي بسيار مناسبي در زمستان وتابستان بوجود مي آورد و گاهي به عنوان اتاق کرسي نيز استفاده مي شود.
اتاق بادگير:
در تابستان نشين خانه هاي حاشيه کوير يا حاشيه درياي جنوب، علاوه بر تالار اصلي، در برخي موارد گوشواره ها نيز از جريان هواي بادگير استفاده مي کرده اند. اتاق بادگير به هر فضايي در طبقه اول تابستان نشين که از هواي بادگير استفاده کند گفته مي شود. تزيينات دکوراسيون داخلي اين فضا همچون تزيينات ايوان است.