کاغذ چینی

«خانبالیغ» نام قدیم پکن است که واژه‌ای ترکیبی از الفاظ فارسی است و شاید همین ریشه یکی از علل تغییر آن نام و تبدیل آن به پکن باشد! لیق و لیغ در فارسی دو مفهوم دارد: یکی به معنی ابریشم است و دلیلی که بر این ادعا دارم که پلی به سوی هزار توی تاریخ است، واژه «لیقه» است که به پوره‌ها و خرده ابریشمی گفته می‌شود که در درون دوات برای تعدیل انتقال مرکب به قلم مورد استفاده‌است و از چنان قدمتی هم برخوردار است که در زبان‌های دیگر سرزمین‌ها هم نفوذ کرده‌است. مفهوم دوم لیغ بیانگر اسامی «نی و نی بردی» است و تغییر شکل یافته آن چیغ است و آلاچیغ در حقیقت یادگار این تغییر و تبدیل هاست. ترکیب همین واژه با «خان» که برگرفته از خوان به معنی «سفره گسترده» است، شهر عظیم خانبالیغ (خانبالیق) را پدید آورده که حکایت از همبستگی و تفاهم عمیق و دراز مدت دو ملت است و خوانی گسترده از ابریشم

کاغذ خانبالیق یا کاغذ چینی یا کاغذ ختایی در انواع مختلف ساخته می‌شد، اما با ضخامت نسبتاً زیاد، زیرا که روش کتابت با قلم موی چینی‌ها نیاز به کاغذ ضخیم مقاوم در مقابل آب داشت.

چینی‌های باستان نخست روی پارچهٔ ابریشم می‌نوشتند، اما از نزدیک ۱۵۰ سال پیش از میلاد، آموختند که می‌توانند پوست درخت توت را خرد کنند، به صورت خمیر درآورند و از آن کاغذ بسازند. آن‌ها به کاغذهای خود ساقه‌های کتان و رشته‌های تور ماهی‌گیری کهنه نیز می‌افزودند تا محکم‌تر شود. هر چند گیاهان در بیش‌تر جاها یافت می‌شدند، اما چینی‌ها شیوهٔ ساختن کاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند. این راز زمانی فاش شد که عرب‌های مسلمان در سال ۱۳۳ هجری/۷۵۱ میلادی، اسیرانی را از چین با خود به سمرقند، از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین شهرهای دیرین ایران، آوردند. از جملهٔ اسیرانی که صالح‌بن‌زیاد از چین با خود به سمرقند آورد، کسانی بودند که در کار ساختن کاغذ مهارت داشتند. ایرانیان مسلمان شیوهٔ ساختن کاغذ را از آنان یاد گرفتند و آن را بهبود بخشیدند و به‌زودی سمرقند بزرگ‌ترین مرکز خرید و فروش کاغذ در جهان شد.